مقعر، کاو، کار
لنز مقعر
شکل مقعر
چند ضلعی مقعر
convexo-concave، محدب ومقعر
تصور کنید، تصور کردن، فهمیدن، پنداشتن، ابستن شدن
تقسیم
موافق
بطور ضمنی
مقبره
concaves، کاو، کار
concave, hollow
concave, concavity
concave, depressed, hollow
concave, hollow, sunken
concave-convex، از یک سو مقعر و از سوی دیگر محدب
convexoconcave، محدب ومقعر
turbinatoconcave
مكانيكي
biconcave، مقعر الطرفین، دوسو گود