متمرکز
باتجربه
رضایت، موافقت، رضایت دادن، موافقت کردن، موافق بودن، راضی شدن
رضایت آگاهانه
رضایتنامه
سن قانونی
متمرکز بودن، متحدالمرکز
تمرکز می کند، متمرکز کردن، تمرکز دادن، تغلیظ کردن
تمرکز
متمرکز، متحد المرکز، هم مرکز
کانتور