25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
contourne
contoured
pitch contour
cantador
cantorship
contouring
بیشتر بدانید
قروجنگ
bladderwrack
چاشنی زدن به خوراک
banking concern
تبلصق
نیاق
جستوجوی دقیق
concenter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کانتور
جستوجوی همآوا
consenter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
consenter
concentre
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمرکز
consented
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موافقم، رضایت دادن، موافقت کردن، موافق بودن، راضی شدن
جستوجوی همآغاز
concentered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کانتوره
concentering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمرکز