confidenceدیکشنری انگلیسی به فارسیاعتماد به نفس، اعتماد، اطمینان، اعتقاد، صمیمیت، رازگویی، خود رایی، خود سری
self-confidenceدیکشنری انگلیسی به فارسیاعتماد به نفس، اعتماد بنفس، غرور بیجا، از خود راضی گری، خود رایی، خود سری، خودپسندی، خیره سری، اعتماد بخود
شیاددیکشنری فارسی به انگلیسیbilker, charlatan, confidence man, crooked, fraudulent, gyp, impostor, mposter, quack, racketeer, shark, sharper, sinuous, swindler, wide boy
confidenceدیکشنری انگلیسی به فارسیاعتماد به نفس، اعتماد، اطمینان، اعتقاد، صمیمیت، رازگویی، خود رایی، خود سری
confidenceدیکشنری انگلیسی به فارسیاعتماد به نفس، اعتماد، اطمینان، اعتقاد، صمیمیت، رازگویی، خود رایی، خود سری