25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
پیچنده
گندله
round off
roundoff
په گرد
یله گرد
بیشتر بدانید
ribands
metallurgy
parodical
لبه گذاشتن (دوزندگی)
nilometer
گرمی خونابه
جستوجوی دقیق
conglomerating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
conglomerating، گرد شدن
جستوجوی همآوا
conglomeration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جمع شدن، توده، گلوه شدگی، اختلاط شرکتها