25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
consanguinities
kinship
kinships
kin
kindred
sibs
بیشتر بدانید
انتقاد
allocable
chayma
محبر
inspissation
wiggliest
جستوجوی دقیق
consanguinity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیحیت، قوم و خویشی، خویشی صلبی
همخونی
consanguinity
واژههای مصوب فرهنگستان
خویشاوندی به علت داشتن دستِکم یک نیای مشترک
جستوجوی متن
هم خونی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
blood, consanguinity