تداخل مزاحمconstrained operationواژههای مصوب فرهنگستانشرایطی در حرکت ضربدری که در آن وسایل نقلیۀ تداخلی به دلیل کاستیهای هندسی مسیر امکان اشغال قسمت بزرگی از خطوط عبور موجود را که برای رسیدن به عملکرد متعادل لازم است، ندارند
شناور آبخورتنگناvessel constrained by her draughtواژههای مصوب فرهنگستانشناوری موتوری که به دلیل اندازۀ آبخور نسبت به عمق و پهنۀ آبراه میدان عمل بسیار محدودی دارد