25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
corrosiving
corrosional
antidromic
corrosivity
corrodent
corrosived
بیشتر بدانید
جوشکار
slammock
retentor
خاک پیراستن
photoluminescence
منزل کردن در کلنی
جستوجوی دقیق
corrody
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوردگی
جستوجوی همآوا
corody
دیکشنری انگلیسی به فارسی
corody
corrode
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوردن، زنگ زدن، پوسیدن، سو زاندن
corrade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریشه، ساییدن، در اثر سایش از بین رفتن
sarode
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سارود
choroidea
دیکشنری انگلیسی به فارسی
choroidea
بیشتر
۶ واژه همآوا