کمدینلغتنامه دهخداکمدین . [ ک ُ م ِ ی َ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) هنرپیشه ای که در نمایشنامه های کمدی بازی کند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمدی شود.
کمیدنلغتنامه دهخداکمیدن . [ ک َ دَ ] (مص ) کم شدن . (آنندراج ). کم شدن و ناقص گشتن . || برآمدن پله ٔ ترازو. (ناظم الاطباء).
کامدینلغتنامه دهخداکامدین . (اِخ ) دستور برزو قیام الدین که در سال 1636 م . نسخه ٔ بسیار خوبی از زرآتشت نامه را نوشته است و از روی همان نسخه زراتشت نامه بانگلیسی ترجمه شده است . (مزدیسنا ص 476).
کامیدنلغتنامه دهخداکامیدن . [ دَ ] (مص ) خواستن و آرزو کردن . (ناظم الاطباء). خواهش نمودن . (آنندراج ). || رغبت داشتن . (ناظم الاطباء) : چو شاهی به کامی بکاهد روان خرد گردد اندر میان ناتوان .فردوسی .
کمدینفرهنگ فارسی عمیدهنرپیشهای که در نمایشنامه و فیلمهای طنزآمیز با اعمال، رفتار، و گفتار خود باعث خنده میشود.