counterدیکشنری انگلیسی به فارسیپیشخوان، شمارنده، باجه، بساط، ضربت متقابل، ژتن، ژتون، تلافی کردن، جواب دادن، بالعکس، در جهت مخالف، در روبرو
باجة پذیرش مسافرcheck-in counter, check-in desk, check-in1واژههای مصوب فرهنگستانباجهای که مسافر برای پذیرش به آن مراجعه میکند
counterدیکشنری انگلیسی به فارسیپیشخوان، شمارنده، باجه، بساط، ضربت متقابل، ژتن، ژتون، تلافی کردن، جواب دادن، بالعکس، در جهت مخالف، در روبرو