تَرَکخوردگی تنشیهیدروژنیhydrogen stress cracking, hydrogen-induced cracking, HIC, hydrogen-assisted stress crackingواژههای مصوب فرهنگستانشکست تُـرد خودبهخودی در آلیاژهای با استحکام بالا که تحت تنش کششی و در تماس با آب یا گاز تُرش و دما و فشار بالا روی میدهد
تَرَکخوردگیcracking 1واژههای مصوب فرهنگستان[خوردگی] 1. شکسته شدن فلز در حالت تردی 2. شکسته شدن پوشش که تا زیرآیند (substrate) گسترش مییابد [حملونقل درونشهری] به وجود آمدن تَرَک در سطح روکش راه براثر حرکت وسایل نقلیه یا فشارهای محیط یا نامرغوبی مصالح [زمینشناسی، ژئوفیزیک] وجود ترک در یک سنگ یا کانی
محشردیکشنری فارسی به انگلیسیBedlam, cracking, donnybrook, magic, magnificent, melee, mêlée, riot, rip-roaring
تَرَک خستگیfatigue crackingواژههای مصوب فرهنگستانترک قابل مشاهده در لایۀ رویی راه که براثر خستگی لایۀ زیرین روسازی ایجاد میشود متـ . تَرَک روزَده
تَرَکخوردگی اریبdiagonal crackingواژههای مصوب فرهنگستانترکهایی مایل یا کج در نیمۀ بالایی دیوارۀ تایر