crazesدیکشنری انگلیسی به فارسیدیوانه می شود، شوق، شکاف، دیوانگی، شور، ترک، دیوانه کردن، فکر کسی را مختل کردن
crossesدیکشنری انگلیسی به فارسیصلیب، چلیپا، خاج، حد وسط، اختلاف، نا درستی، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن