فرایند کراسKraus processواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فرایند لجن فعال که در آن لجناب هاضم بیهوازی پس از هوادهی به حوض هوادهی اضافه میشود؛ در این روند قابلیت تهنشینی لجن افزایش مییابد و از نیترات بهعنوان منبع اکسیژن استفاده میشود
crashدیکشنری انگلیسی به فارسیتصادف در، سقوط، تصادم، سقوط کردن هواپیما، صدای بلند یا ناگهانی، سر و صدا، سقوط کردن، درهم شکستن، ریز ریز شدن، ناخوانده وارد شدن، تصادم کردن، خرد کردن
نشست سانحهدارcrash landingواژههای مصوب فرهنگستاننشستی که در آن هواگَرد براثر عواملی نظیر ناهمواری زمین یا ناتوانی خلبان، دچار آسیبدیدگی شدید میشود
crashدیکشنری انگلیسی به فارسیتصادف در، سقوط، تصادم، سقوط کردن هواپیما، صدای بلند یا ناگهانی، سر و صدا، سقوط کردن، درهم شکستن، ریز ریز شدن، ناخوانده وارد شدن، تصادم کردن، خرد کردن
crashدیکشنری انگلیسی به فارسیتصادف در، سقوط، تصادم، سقوط کردن هواپیما، صدای بلند یا ناگهانی، سر و صدا، سقوط کردن، درهم شکستن، ریز ریز شدن، ناخوانده وارد شدن، تصادم کردن، خرد کردن