آفرینندگیcreativity 1واژههای مصوب فرهنگستانتوانایی ایجاد اندیشۀ نو و بیسابقهای که سودمند یا جذاب یا معنادار باشد متـ . خلاقیت
آفرینندگی فرهنگیcultural creativityواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در طی آن افراد میکوشند تا روشهای نوینی برای ایجاد ارزشهای جدید در جامعه یا تقویت یا اصلاح ارزشهای سنتی، با هدف پیشرفت جامعه، بیابند و جامعه را به سوی رفاه و آرامش سوق دهند
خلاقیتدیکشنری فارسی به انگلیسیcreativeness, creativity, ingenuity, invention, inventiveness, originality
ابتکاردیکشنری فارسی به انگلیسیcreativeness, creativity, gumption, imagination, ingenuity, initiative, innovation, inventiveness, originality
آفرینندگی فرهنگیcultural creativityواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در طی آن افراد میکوشند تا روشهای نوینی برای ایجاد ارزشهای جدید در جامعه یا تقویت یا اصلاح ارزشهای سنتی، با هدف پیشرفت جامعه، بیابند و جامعه را به سوی رفاه و آرامش سوق دهند