خوردگی شیاریcrevice corrosionواژههای مصوب فرهنگستانخوردگی موضعی که ممکن است در یک شکاف کوچک به دلیل ایجاد پیل غلظتی پدید آید
شکافبَشمcrevasse hoarواژههای مصوب فرهنگستانیخبلورهایی که بر دیوارۀ شکاف یخسارها یا حفرههای بزرگ سرد تشکیل میشود
خوردگی شیاریcrevice corrosionواژههای مصوب فرهنگستانخوردگی موضعی که ممکن است در یک شکاف کوچک به دلیل ایجاد پیل غلظتی پدید آید
درزدیکشنری فارسی به انگلیسیchink, cleavage, cleft, crack, cranny, crevice, escape, fissure, hole, interstice, joint, leak, leakage, separation, split, suture
ترکدیکشنری فارسی به انگلیسیabandonment, break, breakaway, chink, cleavage, cleft, crack, crevice, defection, dereliction, desertion, fission, fissure, flaw, leak, Turkish, renunciation, rift, split, Turk