کرون، عجوزه، پیرزن فرتوت
با احترام، دوست صمیمی، هم اطاق، رفیق موافق
cronie
جرثقیل، ماهیخوار بزرگ وابی رنگ، جر ثقیل، دراز کردن
پرواز جرثقیل
استفان جرن
Croneberry
crone
crone, Gorgon, witch
doddering, biddy, crone, Gorgon, hag, witch
decrepit, dotard, obsolete, old, senile, crone