موشک کروز پرسهزنloitering cruise missileواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موشک که دارای دو ویژگی موشک کروز، یعنی هدایت با سرعت ثابت، و پرسهزنی است و پس از پرتاب، در نزدیک هدف شروع به جستوجوی هدف برای حمله به آن میکند
crossedدیکشنری انگلیسی به فارسیعبور کرد، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
crossesدیکشنری انگلیسی به فارسیصلیب، چلیپا، خاج، حد وسط، اختلاف، نا درستی، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
crossedدیکشنری انگلیسی به فارسیعبور کرد، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
crossesدیکشنری انگلیسی به فارسیصلیب، چلیپا، خاج، حد وسط، اختلاف، نا درستی، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن