کراللغتنامه دهخداکرال . [ ] (اِخ ) شهرکی است با کشت و برز بسیار [ به ماوراءالنهر ] نزدیک غزک ، خیرال ، ورذول ، کبریه ، بغوزانک و از آنجا اسب خیزد. (از حدود العالم ).
قراگللغتنامه دهخداقراگل . [ ق َ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حسین آباد بخش حومه ٔ شهرستان سنندج کنار راه واقع در 38000 گزی شمال خاوری سنندج کنار راه شوسه ٔ جدید سنندج به سقز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی سردسیرو سکنه ٔ آن 125 تن ا
قراگللغتنامه دهخداقراگل . [ ق َ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان قراتوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع در 40000 گزی شمال خاور دیواندره بین آب باریک و قلعه کهنه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی سردسیرو سکنه ٔ آن 390 تن است . آب آن
قراگللغتنامه دهخداقراگل . [ ق َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حاجیلو از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقعدر 21000 گزی شمال باختری قصبه ٔ کبودرآهنگ و 4000 گزی شمال پیرانبار. موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ معتدل و سکنه ٔ آن <span class
رنجآوردیکشنری فارسی به انگلیسیcruel, distressful, evil, hurtful, irksome, miserable, oppressive, sore, weighty, annoying, distressing, impossible
ستمگردیکشنری فارسی به انگلیسیcruel, despotic, fell, inhuman, iniquitous, oppressive, oppressor, persecutor, ruthless, tyrannical, tyrannous, tyrant, unmerciful, warlord, heavy-handed