cueدیکشنری انگلیسی به فارسینشانه، صف، چوب بیلیارد، اشارت، ایماء، ردیف، سخن رهنما، اشاره کردن، راهنمایی کردن، با چوب بیلیارد زدن، صف بستن
علامت تعویض حلقهchange over mark, changeover cue, cue markواژههای مصوب فرهنگستاندر نمایش فیلم با دو دستگاه نمایش، علامتی که در پایان حلقۀ نمایش گذاشته میشود تا مسئول نمایش متوجه شود که باید دستگاه بعدی را به کار بیندازد
سرخگویsnookerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازی روی میز معیار گویمیز که با دو بازیکن انجام میشود و دارای 21 گوی رنگی که 15 تای آن قرمز است، و یک گوی ضربه (cue ball) که با آن گویهای رنگی را با ترتیب خاصی در حفره میاندازند
cueدیکشنری انگلیسی به فارسینشانه، صف، چوب بیلیارد، اشارت، ایماء، ردیف، سخن رهنما، اشاره کردن، راهنمایی کردن، با چوب بیلیارد زدن، صف بستن