لغتنامه دهخدا
کامن . [ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از کمون بمعنی پوشیده شدن .پنهان . پوشیده شونده . (از فرهنگ نظام ) (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : شکر و شکایت و توقع والتماس که از جانبین در ضمایر و سرائر کامن است بمشافهه بمسامع یکدیگر رسانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی )