دوغچلغتنامه دهخدادوغچ . [ غ ِ ] (اِ مرکب ) مواد ترشی که بعد از جوشانیدن کره جهت روغن در ته ظرف می ماند. (در تداول گناباد خراسان ). (یادداشت محمد پروین گنابادی ). دوغو. رجوع به دوغو شود.
دوغیلغتنامه دهخدادوغی . [ ی ی / ی ] (اِخ ) احمدبن احمدبن یوسف دوغی ، مکنی به ابوصادق . راوی است و از ابوبکر اسماعیلی و دعلج بن احمد و جز آن دو روایت دارد و به سال 417 هَ . ق . درگذشته است . (از لباب الانساب ).