دالی، وقت را ببازی گذراندن، تاخیر کردن، طفره زدن
dallis
دالی
دلر
دلتاس
دالای
dallying، وقت را ببازی گذراندن، تاخیر کردن، طفره زدن
دلیمان
دلتنگی، اتلاف وقت کردن، بیهوده وقت گذراندن
dally
dally, flirt
dally, slur, trifle
enodally
به طور کلی
بافتنی
به صورت اسفنجی
غیرفعال