dousingدیکشنری انگلیسی به فارسیغرق شدن، روی چیزی آب ریختن، میل زدن، گمانه زدن، خیس کردن، در اب یا چیز دیگری فرو بردن
دسینلغتنامه دهخدادسین . [ دَ ] (اِ) دسینه . خُم . (جهانگیری ). به معنی خم باشد که به عربی دَن ّ گویند. (برهان ). و رجوع به دسینه شود : تازه به عهد تو باد گلشن دولت تا گل دل تازه از زهاب دسین است .سیف اسفرنگی (از جهانگیری ).