مبنای جستوجوdatumواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل دریایی] محتملترین موقعیت هدف در یک زمان معین که عملیات جستوجو و نجات براساس آن صورت میگیرد متـ . مبنا [حملونقل هوایی] ۱. مرجع عددی یا هندسی یا فضایی برای اندازهگیری سایر مقادیر ۲. خط مرجع غالباً عمودی که همة اجزای سازه براساس آن اندازهگیری و مشخص میشوند
سطح مبنای کِشَندیtidal datum, tidal datum planeواژههای مصوب فرهنگستانسطح مبنایی که ارتفاع کِشَند و عمق آب نسبت به آن سنجیده میشود
دایتونلغتنامه دهخدادایتون . [ تُن ] (اِخ ) نام شهری در ایالت اهایو از ممالک متحده ٔ امریکای شمالی در کنار رود میامی . دارای 210700 سکنه .
داتملغتنامه دهخداداتم . [ ت َ م َ ] (اِخ ) (از واژه ٔ دات به معنی قانون ، داد) نام سرداری از سرداران کورش کبیر. (ایران باستان ص 273 و 274).
سطح مبنای کِشَندیtidal datum, tidal datum planeواژههای مصوب فرهنگستانسطح مبنایی که ارتفاع کِشَند و عمق آب نسبت به آن سنجیده میشود
سطح مبناdatum planeواژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ افقی یا سطح یا ترازی که مرجع ارتفاع هر نقطه از زمین است متـ . سطح مرجع reference plane 1 تراز مرجع reference level 2
سطح مبنای لرزهایseismic datumواژههای مصوب فرهنگستانسطح مبنایی اختیاری که برگردان به آن موجب کمینه شدن اثر عارضههای محلی و لایههای نزدیک به سطح میشود
ارتفاع کِشَندheight of tideواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ عمودی سطح آب از سطح مبنای کِشَندی (chart datum) در هر زمان
پَسار سرریزspillage dragواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف بین پَسار در جریان هوای مبنا (datum flow) که برای ورود به موتور طراحی شده است و جریان هوای مازاد که از روی موتور عبور میکند