دفزلغتنامه دهخدادفز. [ دَ ] (ص ) فظ. اثیم غلیظالقلب . (یادداشت مرحوم دهخدا). دفز و بزه کار، لقب یزدگردبن بهرام بن شاپور ساسانی . (یادداشت مرحوم دهخدا).
دیوفشلغتنامه دهخدادیوفش . [ وْ ف َ ] (ص مرکب ) دیومانند. دیوسار : بدو گفت شاپور کای دیوفش سرخویش در بندگی کرده کش .فردوسی .