جاهای دیدنی
بستر مرگ
بدهی، حساب بدهی، در ستون بدهی گذاشتن، بدهکار کردن، پای کسی نوشتن
دودکش
تمیز کردن، مالیدن، ناشیانه رنگ زدن، اندودن
deaved