دباللغتنامه دهخدادبال . [ دَ ] (اِ) میوه ای است که آنرا ترنج گویند. دباله . باتو. (از برهان ). || طبل بزرگ . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). || شرم زن . (از لغت محلی شوشتر).- دبال کهنه ؛ شرم زن عجوزه . (از لغت محلی شوشتر).
دبوللغتنامه دهخدادبول . [ دَ ] (ع اِ) سختی . (منتهی الارب ). بلا. || (ص ) زن فرزند مرده . (منتهی الارب ). زنی که فرزندش مرده باشد.