decksدیکشنری انگلیسی به فارسیعرشه، دسته، عرشه کشتی، کف، دستینه، یک دسته ورق، پوشاندن، اراستن، زینت کردن، عرشهدار کردن
رینگ تراکم پلهایdykes ring, dykes piston ringواژههای مصوب فرهنگستانرینگ تراکمی که برای درزبندی بهتر و جلوگیری از لرزش آن مقطعش آن را پلهای میسازند متـ . حلقۀ تراکم پلهای
دکشلغتنامه دهخدادکش . [ دَ ک ِ ] (ص ) در اصطلاح عامیانه ، شخص سست و بلندقد. (از فرهنگ فارسی معین ). دیلم . دیلاق .
دقسلغتنامه دهخدادقس . [ دَ ] (ع مص ) مصدر دُقوس است در تمام معانی . (از اقرب الموارد). رجوع به دقوس شود.