defendingدیکشنری انگلیسی به فارسیدفاع کردن، دفاع کردن از، حمایت کردن، مصون ساختن، محافظت کردن، طرفداری کردن
مدافع قهرمانیdefending championواژههای مصوب فرهنگستانورزشکار یا تیمی که با عنوان قهرمانی دورۀ قبل در مسابقه یا مسابقات قهرمانی بعد شرکت میکند
defendingدیکشنری انگلیسی به فارسیدفاع کردن، دفاع کردن از، حمایت کردن، مصون ساختن، محافظت کردن، طرفداری کردن
defendingدیکشنری انگلیسی به فارسیدفاع کردن، دفاع کردن از، حمایت کردن، مصون ساختن، محافظت کردن، طرفداری کردن