فرار می کند، تحریک جنگ کردن، بمبارزه طلبیدن، شیر کردن، ضدیت کردن
خفه می شود، خدا دانستن، مقامالویت قائل شدن، پرستیدن
دیفیش
شکست دادن
تعریف کردن
بازنشستگی