دریک دریکلغتنامه دهخدادریک دریک . [ دِ دِ ] (اِصوت ) حکایت آواز صوت لرزش اعضاء و بهم خوردن استخوانهای بدن . نام آواز بهم خوردن استخوانهای تن در تب لرز. (یادداشت مرحوم دهخدا). دریک و دریک .
derogatingدیکشنری انگلیسی به فارسیمعافیت، عمل موهن انجام دادن، باطل کردن، فسخ کردن، کسر کردن، تخفیف دادن، کاستن، خفت دادن
derogatingدیکشنری انگلیسی به فارسیمعافیت، عمل موهن انجام دادن، باطل کردن، فسخ کردن، کسر کردن، تخفیف دادن، کاستن، خفت دادن