چندهdoseواژههای مصوب فرهنگستانمقدار تجویزشده در یک یا چند وعده، ازجمله مقدار خاصی از دارو یا مقدار معینی از اشعه متـ . مقدار مصرف
چندۀ پرتواَپِرتیسازیradappertization doseواژههای مصوب فرهنگستانمقدار پرتودهی برای کاهش تعداد هاگهای کلستریدیوم بوتولینوم
چندۀ کلرchlorine doseواژههای مصوب فرهنگستانمقدار کلر افزودهشده به یک مایع که معمولاً برحسب میلیگرم در لیتر بیان میشود
چندۀ نیمپرتواَپِرتیسازیsubradappertization doseواژههای مصوب فرهنگستانمقدار ناکافی پرتودهی که براثر آن ریزاندامگانهای غیربیماریزا ممکن است بیماریزا شوند یا بیماریزایی ریزاندامگانهای بیماریزا بیشتر شود
اهریمنیدیکشنری فارسی به انگلیسیdark, demoniac, demonic, deuced, devilish, evil, fiendish, hellish, infernal, malign, Mephistophelean, monstrous, satanic, unholy