انحرافهdeviance 1واژههای مصوب فرهنگستانآمارهای برای ارزیابی نیکویی برازش هر مدلی که به روش بیشینة درستنمایی برازش یافته است
کژرویdeviance 2, deviationواژههای مصوب فرهنگستانرفتاری که به نحو قابلملاحظهای با رفتارهای معیار گروه اجتماعی مرجع مغایرت دارد
انحرافهdeviance 1واژههای مصوب فرهنگستانآمارهای برای ارزیابی نیکویی برازش هر مدلی که به روش بیشینة درستنمایی برازش یافته است
کژرویdeviance 2, deviationواژههای مصوب فرهنگستانرفتاری که به نحو قابلملاحظهای با رفتارهای معیار گروه اجتماعی مرجع مغایرت دارد
ضلالتدیکشنری فارسی به انگلیسیaberration, degradation, depravity, deviance, deviancy, error, fall, misguidance, perversion, perversity, stumble, vitiation
گمراهیدیکشنری فارسی به انگلیسیaberration, beguilement, corruption, depravity, deviance, deviancy, deviation, error, fall, misguidance, perverseness, perversion, perversity, seduction, stumble, warp
آسیبشناسی اجتماعیsocial pathologyواژههای مصوب فرهنگستانیکی از اَشکال نظریۀ انحراف (deviance theory) که اکنون دیگر چندان رواج ندارد و مبتنی بر استعارهای است که در آن افراد جامعه به اجزای کالبد تشبیه میشوند که میتوانند موضوع آسیب و بیماری باشند