تشخیص دادن، برشناخت کردن
تشخیص داده شده، تشخیص دادن، برشناخت کردن
تشخیص داده می شود، تشخیص، عیب شناسی، تشخیص ناخوشی
تشخیص پزشکی
تشخیص پیش از تولد
تشخیص های افتراقی
قابل تشخیص است
diagnose
بدبختی