دوبینی طبیعیphysiological diplopia, stereoscopic diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی در دید طبیعی که در آن اشیای نزدیکتر بهصورت متقاطع و اشیای دورتر بهصورت متقارن دو تا دیده میشوند
دوبینی مستقیمdirect diplopia, uncrossed diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی که در آن تصویر مربوط به چشم راست در سمت راست تصویر مربوط به چشم چپ دیده میشود متـ . دوبینی متقارن homonymous diplopia
دوبینی افقیhorizontal diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی که در آن دو تصویر از یک شیء در یک صفحۀ افقی قرار میگیرد، خواه بهصورت متقاطع خواه بهصورت متقارن
دوبینی طبیعیphysiological diplopia, stereoscopic diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی در دید طبیعی که در آن اشیای نزدیکتر بهصورت متقاطع و اشیای دورتر بهصورت متقارن دو تا دیده میشوند
دوبینی مستقیمdirect diplopia, uncrossed diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی که در آن تصویر مربوط به چشم راست در سمت راست تصویر مربوط به چشم چپ دیده میشود متـ . دوبینی متقارن homonymous diplopia
دوبینی متقاطعcrossed diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی که در آن دو تصویر مربوط به چشمهای چپ و راست با هم جابهجا میشود متـ . دوبینی نامتقارن heteronymous diplopia
دوبینی مستقیمdirect diplopia, uncrossed diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی که در آن تصویر مربوط به چشم راست در سمت راست تصویر مربوط به چشم چپ دیده میشود متـ . دوبینی متقارن homonymous diplopia
دوبینی افقیhorizontal diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی که در آن دو تصویر از یک شیء در یک صفحۀ افقی قرار میگیرد، خواه بهصورت متقاطع خواه بهصورت متقارن
دوبینی دوچشمیbinocular diplopiaواژههای مصوب فرهنگستانرؤیت دوگانه که در آن تصویرهای یک شیء در نقاط غیرمتناظر شبکیههای دو طرف تشکیل میشود
دوبینی طبیعیphysiological diplopia, stereoscopic diplopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوبینی در دید طبیعی که در آن اشیای نزدیکتر بهصورت متقاطع و اشیای دورتر بهصورت متقارن دو تا دیده میشوند