discoverدیکشنری انگلیسی به فارسیكشف كردن، یافتن، پیدا کردن، پی بردن، کشف کردن، دریافتن، مکشوف ساختن، من کشف کردم
discoversدیکشنری انگلیسی به فارسیکشف می کند، یافتن، پیدا کردن، پی بردن، کشف کردن، دریافتن، مکشوف ساختن، من کشف کردم
فهمیدندیکشنری فارسی به انگلیسیapprehend, compass, comprehend, conceive, digest, discover, follow, get, make, penetrate, pierce, read, realize, see, take, tell, understand
discoversدیکشنری انگلیسی به فارسیکشف می کند، یافتن، پیدا کردن، پی بردن، کشف کردن، دریافتن، مکشوف ساختن، من کشف کردم