پیوستن، متلاشی شدن
جدا کردن، بیربط ساختن
از بین می رود، متلاشی شدن
جدا از هم، بیربط ساختن
رد کردن
دیوانه
جدا از هم، بی ربط، گسیخته، مجزا، متلاشی، در رفته
disjointness
عدم هماهنگی
انشعاب
disjoint
disjoint, dissever