کالبدشکافیdissectionواژههای مصوب فرهنگستانبرش دادن و جدا کردن بافتهای بدن برای مطالعه متـ . تشریح 2 * مصوب فرهنگستان اول
واشکافی ژنشناختیgenetic dissectionواژههای مصوب فرهنگستانتحلیل شالودة ژنشناختی/ ژنتیکی یک پدیدة زیستی ازطریق بررسی اثر جهشها بر آن پدیده متـ . واشکافی ژنتیکی
موشکافیدیکشنری فارسی به انگلیسیdissection, exactitude, meditation, meticulousness, particularity, precision, scrutiny, thoroughness
بررسیدیکشنری فارسی به انگلیسیcheck, dissection, evaluation, examination, inquiry, inspection, investigation, overhaul, probe, review, scan, scrutiny, search, study, survey, view
واشکافی ژنشناختیgenetic dissectionواژههای مصوب فرهنگستانتحلیل شالودة ژنشناختی/ ژنتیکی یک پدیدة زیستی ازطریق بررسی اثر جهشها بر آن پدیده متـ . واشکافی ژنتیکی