اشاعۀ فنّاوریtechnology disseminationواژههای مصوب فرهنگستاندر دسترس قرار دادنِ برنامهریزیشدۀ یک فنّاوری
اشاعۀ اطلاعاتdissemination of informationواژههای مصوب فرهنگستانارسال اطلاعات به اعضای یک سازمان یا کتابخانه بنا بر درخواست یا بدون درخواست آنان
اشاعۀ فراپوشblanket dissemination, spray and prayواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی نامطلوب در ارسال مطلب خبری هدفمند برای مخاطبان گسترده به این امید که مخاطبان هدف نیز در میان آنها باشند
اشاعۀ گزینشی اطلاعاتselective dissemination of information, SDIواژههای مصوب فرهنگستانفراهمآوری و سازماندهی و انتخاب و اشاعۀ منظم اطلاعات برحسب نیازهای ازپیشتعیینشده متـ . آگاهیرسانی جاری current awareness
انتشاردیکشنری فارسی به انگلیسیcirculation, diffusion, dispersal, dissemination, issuance, issue, publication
پراکنشدیکشنری فارسی به انگلیسیcirculation, diffusion, dispersal, dispersion, dissemination, distribution, fork, issue, scattering
اشاعۀ فنّاوریtechnology disseminationواژههای مصوب فرهنگستاندر دسترس قرار دادنِ برنامهریزیشدۀ یک فنّاوری