ناهمگونشدهdissimilatedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی یک واحد آوایی که مشخصه یا مشخصههای آن دچار ناهمگونی شده باشد متـ . ناهمگون
dissimulatedدیکشنری انگلیسی به فارسیفراموشکار، خشکه مقدس بودن، پنهان کردن، برروی خود نیاوردن، دورویی کردن، فریب دادن