donدیکشنری انگلیسی به فارسیخدایا، آقا، لرد یا نجیب زاده، سالار، رئیس یا استاد یا عضو دانشکده، پوشیدن، برتن کردن
بخششافزارdonateware, donationwareواژههای مصوب فرهنگستاننرمافزاری رایگان که در آن به کاربر توصیه میشود وجهی را برای امور خیریه بپردازد تا نرمافزار به ثبت برسد
اهدای تخمکegg donation, oocyte donationواژههای مصوب فرهنگستانروشی در فنّاوری کمکزادآوری که در آن برای زن نابارور از زنی بارور تخمک گرفته میشود