دژوندلغتنامه دهخدادژوند. [ دُژْ وَ ] (ص مرکب ) زشت مانند. || فاسق و بدمذهب . (آنندراج ). بدکار. بدعمل . بی دین . ملحد. (ناظم الاطباء) : درود از ما به بهدین خردمندکه دور است از ره و آئین دژوند. زراتشت بهرام (از آنندراج ).و رجوع به در
دوچندلغتنامه دهخدادوچند. [ دُ چ َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مضاعف و دوبرابر. (ناظم الاطباء). مضعف . (آنندراج ). دوچندان . دوبرابر. دوتا. مضعوف . (یادداشت مؤلف ). ضعف . (زمخشری ) (دهار) (ترجمان القرآن ). مضاعف . (دهار). دوتا. (زمخشری ). و رجوع به دوچندان شود.
دیوندلغتنامه دهخدادیوند. [ دی وَ ] (اِ) نام داروئی است دوایی .(برهان ) (آنندراج ). قسمی از دارو. (ناظم الاطباء).
بخششافزارdonateware, donationwareواژههای مصوب فرهنگستاننرمافزاری رایگان که در آن به کاربر توصیه میشود وجهی را برای امور خیریه بپردازد تا نرمافزار به ثبت برسد
واگذار کردندیکشنری فارسی به انگلیسیallot, concede, donate, give, leave, relegate, relinquish, render, transfer, yield
بخشیدندیکشنری فارسی به انگلیسیabsolve, amnesty, award, bless, contribute, donate, endow, excuse, forgive, gift, pardon, remission, spare