dosageدیکشنری انگلیسی به فارسیدوز، مقدار مصرف، مقدار تجویز شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو
dosagesدیکشنری انگلیسی به فارسیدوزها، مقدار مصرف، مقدار تجویز شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو
جبران چندیdosage compensationواژههای مصوب فرهنگستانسازوکار متعادل کردن بیان ژنهای وابسته به فامتن جنسی بین دو جنس نر و ماده در گونههایی که ترکیب فامتنهای جنسی آنها xx و xy است
اثر چندۀ ژنgene dosage effectواژههای مصوب فرهنگستاننسبت مستقیم تعداد نسخههای یک ژن خاص در یک ژنگان به تعداد رونوشتهای مربوط به آن ژن
dosagesدیکشنری انگلیسی به فارسیدوزها، مقدار مصرف، مقدار تجویز شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو
جبران چندیdosage compensationواژههای مصوب فرهنگستانسازوکار متعادل کردن بیان ژنهای وابسته به فامتن جنسی بین دو جنس نر و ماده در گونههایی که ترکیب فامتنهای جنسی آنها xx و xy است
اثر چندۀ ژنgene dosage effectواژههای مصوب فرهنگستاننسبت مستقیم تعداد نسخههای یک ژن خاص در یک ژنگان به تعداد رونوشتهای مربوط به آن ژن
dosagesدیکشنری انگلیسی به فارسیدوزها، مقدار مصرف، مقدار تجویز شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو