دوز، چرت، چرت زدن
چرت زدن
خیره کننده، خیرگی، گیج کردن، منجمد شدن، خیره کردن، ژولیده کردن
دوز
دوزیزه
دوز، مقدار، خوراک دوا یا شربت، مقدار دوا، دوا دادن
دوازده، دوجین، دوازده عدد
ده ها
دوزخ، چرت زدن
دوزخ
doze
بولدوزر، ارعاب و تهدید کردن، روی ماشین بولدوز کار کردن
اذیت کردن
بیش از حد