duffدیکشنری انگلیسی به فارسیدوو، سبزی های فاسد جنگل، خمیر، خاکه زغال سنگ، تغییر علامت، سرقت گوسفند کردن
پوسبرگduff, duff layerواژههای مصوب فرهنگستانلایهای از مواد آلی نسبتاً تجزیهشدۀ کف جنگل که در زیر لاشبرگ قرار دارد
چینش دوـ دوtwo-by-two seating, 2+2 seatingواژههای مصوب فرهنگستانچینش عرضی صندلیها در وسایل نقلیۀ عمومی بهنحویکه در هر ردیف دو صندلی در هر سوی راهرو قرار گیرد
پوسبرگduff, duff layerواژههای مصوب فرهنگستانلایهای از مواد آلی نسبتاً تجزیهشدۀ کف جنگل که در زیر لاشبرگ قرار دارد