dummiesدیکشنری انگلیسی به فارسینوه ها، ادمک، عروسک، مانکن، ادم ساختگی، شخص لال و گیج و گنگ، بطور مصنوعی ساختن
دماسلغتنامه دهخدادماس . [ دِ ] (ع اِ) هر چیز که ترا پوشد وپنهان کند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || پارچه یا جامه ای است که بر روی مَشک افکنند. (از اقرب الموارد).
دموسلغتنامه دهخدادموس . [ دَ ] (اِخ ) حلیم ابراهیم (1305 - 1377 هَ . ق . / 1888 - 1957 م .). در زحله ٔ لبنان بدنیا آمد و در
دموسلغتنامه دهخدادموس . [ دَ ] (ع ص ، اِ) کسی که پوست را جهت برکندن موی در خاک پنهان کند.ج ، دُمُس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).