gainingدیکشنری انگلیسی به فارسیبه دست آوردن، رسیدن، سود بردن، نائل شدن، بدست اوردن، پیدا کردن، نائل شدن به، فایده دیدن، فایده بردن، کسب کردن، بهبودی یافتن، زیاد شدن، تسخیر کردن، پیش رفتن
حننلغتنامه دهخداحنن . [ ح َ ن َ ] (ع اِ) کوکال . (منتهی الارب ). گوگال . (ناظم الاطباء). جُعَل . (اقرب الموارد) (محیط المحیط).
leaningدیکشنری انگلیسی به فارسیتکیه دادن، طبع، تمایل، علاقه شدید به چیزی، تمایلات، میل، انحراف، کجی، متکی