equateدیکشنری انگلیسی به فارسیبرابر است، یکسان فرض کردن، برابر گرفتن، برابر کردن، مساوی پنداشتن، معادله ساختن
حقودلغتنامه دهخداحقود. [ ح َ ] (ع ص ) پرکین . پرکینه . بسیارکینه . بدخواه . (از مهذب الاسماء). کینه ور : این روش خصم و حقود آن شده تا مقلد در دو ره حیران شده . مولوی .|| ناقه ای که بچه افکند پیش از آنکه صورت پیدا آید. ج ، حُقُد. (م