efficienciesدیکشنری انگلیسی به فارسیکارایی، بهره وری، بازده، راندمان، تولید، کفایت، سودمندی، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضه
efficiencyدیکشنری انگلیسی به فارسیبهره وری، بازده، کارایی، راندمان، تولید، کفایت، سودمندی، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضه