heightدیکشنری انگلیسی به فارسیارتفاع، ارتفاعات، بلندی، آسمان، فراز، رفعت، تکبر، جای مرتفع، در بحبوحه، عرشه، علی
هشتگویeight ball, eight-ball poolواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گویمیزک که با پانزده گوی رنگی و یک گوی ضربه بازی میشود و در آن گوی سیاه، که شمارۀ هشت است، آخرین گویی است که در سبد میاندازند
بُرشگر هشتبازهeight-base cutter,eight-base-pair cutterواژههای مصوب فرهنگستانزیمایهای برشگر که یک توالی هشتنوکلئوتیدی خاص را شناسایی میکند و برش میدهد نیز: هشتبُر eight-cutter